توافق یا لوله اگزوز؟ مساله این است!
– کجا میری؟!
– دارم میرم یه توافق بکنم.
– بیخود، بیخود! اینجا هوا آلوده است، میخوای بری توافق بکنی؟!
– آخه واسه هوای آلوده مفیده! توافق پاریس!
– توافق پاریس؟ خجالت بکش. حیا کن. حتما باید همون حرفای یالثارات رو بهت بگم که حیا کنی؟! رفتی توافق FATF رو امضا کردی، هوا خیلی خوب شد؟!
– آخه اون توافق منع پولشوییه.
– حالا هر کوفتی که هست. الان پولها خیلی تر و تمیزن؟ هنوز هم که هنوزه چرک کف دسته!
– آخه این توافق پاریس برای تغییرات آب و هواییه! توی مجلس هم تصویب شد که بپیوندیم.
– ای وای بر ما. این چه ننگی بود که به ما رسید؟
– آخه خودت گفتی هوا آلوده است.
– من حاضرم لوله اگزوز تو حلقم باشه، ولی توافق نکنیم. من یه نفس از این هوای آلوده رو به هزار تا هوای کوه آلپ و کوه میسیسیپی و کوه ساراگوسا نمیدم.
– اون دو تا آخری یکیش اسم روده، یکیاش تیم فوتبال. کوه نیستن. مثلا یکی از بندهای این توافق کمکردن تولید گاز کربنه.
– ای وای بر ما. کاهش تولید ملی؟! شما غیرت دارین؟! کاهش بدیم که دستمون جلو دیگران دراز باشه واسه یه مشت کربن؟!
– آخه گاز کربن ارزشی نداره که. از ضایعاته.
– وای بر ما. اونا جوری جلوه دادهان که شما فکر کنین، کربن چیز بهدرد نخوریه. صد بار گفتم هر چی اونا گفتن ما باید برعکس عمل کنیم تا موفق باشیم. اولین کار که باید بکنیم اینه که هی کربن تولید کنیم که حالشون رو بگیریم. توافق اینا هم تعطیل!
هفتهنامه چلچراغ | شماره ۶۸۶