طنز تلخ زلزلهی سیستان
پارادوکس طنزآمیز در زلزلهی سیستان و بلوچستان: «بزرگترین زلزلهی ۴۰ سال اخیر کمترین خسارت و کشته و زخمی را به جا گذاشته است!»
با این زلزلهی ۷/۸ ریشتری پیشبینی میشد کشتهها و زخمیها پرشمارتر از زلزلهی آذربایجان شرقی، بوشهر یا حتی بم باشند. اما نشد!
دلیل آنکه در فاصلهی سوران و خاش که زلزله آمده، خدا را شکر مردم خانه و زندگی نداشتهاند که آوار شود رویشان. آنجا همه چادرنشیناند!(۱) امکانات خاصی هم در کار نبوده و نیست که زلزله بخواهد از زیر و رویش رد بشود.
این رباعی «جلیل صفربیگی» توصیف همین وضعیت است:
بغض آمده و بسته گلوی ما را
در ما خفه کرده، های و هوی ما را
یک چیز بهدردخور در این خانه نبود
دزد آمد و برد آبروی ما را
اکنون اینجا زلزله آمد و آبروی ما را برد! نمونهای از وضعیت «دوقطبی» که در کتاب «کش دادن مرگ» دربارهاش نوشتهام. وضعیتی تلخ و دردناک که آدمی نمیداند بخندد یا گریه کند؟!
حالا میشود به حکمت این زندگی سادهی ناخواسته پی برد! اصلا شاید اینکه مردم آذربایجان هنوز در چادرها زندگی میکنند همین باشد که برای همیشه به زلزله ضدحال بزنیم.
زمانی یک نمایش طنز از تلویزیون پخش شد که موضوعش «آموزش امدادهای پزشکی» بود. اول مریض را لت و پار کردند. بعد پزشک گفت: بینندگان عزیز، مصدوم آماده است! (۲)
حالا من از مسئولان محترم میخواهم چهار تا ساختمان برای چادرنشینها بسازید، که «مصدوم آماده شود!» و امکان امدادرسانی پس از زلزله فراهم باشد.
سخنرانیها و اقدامات و اتفاقهای انسانی نمونههایی از «طنز طبیعی»اند. اما زلزلهی ۲۷ فروردین در سیستان و بلوچستان، از هر طنزی، طبیعیتر بود.
به هموطنان جانم که لبهی تلخ این طنز سوی آنها بود، تسلیت میگویم.
عزیزان! وقتی در ساختمان زندگی میکنید و دل به آسایش دنیوی میبندید، همین است. لطفا از چادر غافل نشوید!
پینوشت
۱- «مریم مهتدی» نوشته است: «…اغلب ساکنین منطقهی اصلی زلزله، چادرنشین بودهاند؛ و حتی تا بیست کیلومتری مرکز زلزله تلفات زیادی نداشته…»
۲-این نمایش طنزآمیز را «سلمی شیخی» یکی از دوستان «ماتینه»خوان به یادم آورد!
خیلی زیبا توصیف کردید.واقعا نمیدانستیم خوشحال باشیم یا ناراحت.زلزله ۷.۸ریشتری بیاید که نسل ها را منقرض میکند ولی چندتاهم کشته نشند.واینکه ایا یک خاک زرخیز هنوز مردمش درسیاه چادر هستند ایا شانس است یا توقف نسل.اگر اینها را زلزله نکشد سوختن روزانه در داخل گازوئیل کشها میکشد.جسدهای جزغاله شده در کنارجاده ها انگار بمباران دشمن بوده و چه ساده ماشین های مختلف از کنارشان عبور میکنند.کسی نمی پرسد چرااین راه اتشی را برای معاش انتخاب کرده اند.اگر زلزله نکشد این نسل های عقب مانده خود ،خودشان را بخاطر هیچ میکشند.زیبا حال برادرانم را گفتید…
زمین لرزه بم در عمق ۸ کیلومتری زمین و زمین لرزه منجیل در عمق ده کیلومتری زمین بود اما زمین لرزه سیستان در عمق ۹۵ کیلومتری زمین بود که یکی از دلایل خسارت نداشتنش همین بود . اگر اخبار bbc را هم نگاه می کردید کسی که از سراوان تماس گرفته بود می گفت اینجا فقط نمای ساختمانها ریخته ، یعنی ساختمانی بوده که از قضا نمائی هم داشته! من خودم به خاطر کار پدرم ۵ سال زاهدان زندگی کردم و باور کنید چیزهای زیادی اونجا هست که می تونه با زلزله خراب بشه ، در این که هم به خاطر مذهب و هم مواد مخدر عقب نگاه داشته شدند توسط دولت مرکزی، شکی نیست ، اما نوشته این وبلاگ هم زیادی مغرضانه است و بیشتر روی این بنا شده که اولا کسی اونجاها را ندیده ، ثانیا بد و بیراه به حکومت حتی غیر منطقی هواخواه دارد
غرضورزی در کدام نوشته؟
همین نوشتهی «طنز تلخ زلزلهی سیستان»؟
حرف من در این نوشته همین بود که «از فرط بیچیزی، چیزیمان نشد!»
من فقط حکومت را مقصر نمیدانم. عوامل تاریخی،اجتماعی و جغرافیای هم هست. اینجا فقط بیان یک درد بود، به زبان طنز و نه پیدا کردن مقصر.
سپاس ازت.
من زاهدانیم. و اون منطقه رو دیدم. باور کنید که با چشمان خودم دیدم که خانواده های ۵ ۶ نفری در یک چادر پاره زندگی میکنند و کل سرمایه شان ۲ گوسفند است بلکه شیر آنرا ماست کنند و با نانی که ندارند بخورند. کسانی که مدرسه ندارند.
من صحبتم در مورد روستاهای گشت است. نه شهر سراوان که در آن نماها ریخته شده است.
همشهری عزیز مطلب زیبایتان در باب زلزله رو با ذکر منبع و با اجازه تون در وبلاگم گذاشتم. امیدوارم که رنجیده خاطر نشوید.
دوست عزیز. مطمئنم شما آنچه رو که ما در سیستان و بلوچستان دیده ایم رو ندیده اید. و گر نه حق رو به نویسنده میدادید اگر گفتن حقیقت و فقر مردم یک منطقه به زعم شما دهن کجی به حکومت است بدون تعارف باید عرض کنم چنین افکاری یعنی ندیده گرفتن حقایق باعث بوجود آمدن سیستان و بلوچستانها و آذربایجانها شده است.
در خصوص قدرت زلزله هم باید عرض کنم درسته که عمق رلزله زیاد بوده اما بخاطر داشته باشید (بعنوان مثال) انرژی آزاد شده در زلزله هفت ریشتری ۳۲ برابر زلزله شش ریشتری هست. حال تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
آذربایجان غربی نیست شرقیه. ورزقان
آمار کشته ها در کشور ما از ۱۰۰ بالاتر نرود, اتفاقی نافتاده است ظاهرا, هر چند امکانات مرکزنشینان آنقدر زیاد است که در سیستان ماتینه نخواند. نه از اینترنت وای فای خبری است و نه ای دی اس ال. من مانده ام اگر تهران زلزله شود همه این امکانات بورژوایی در زیر آوار به چه درد خواهد خورد وقتی منبع تمام اطلاعات و امکانات زیر آوار ناله خواهد کرد.
سپاس از یادآوری شما. در متن نام استان اصلاح شد.
بیشک کشته شدن یک نفر، چه هموطن چه مردم کشورهای دیگر، سبب ناراحتی است.